۲۶ مرداد، ۱۳۸۷

گزارش توسعه انسانی سازمان ملل


در این جا خلاصه و شرح کامل گزارش های توسعه انسانی سازمان ملل (Human Development Report) در سال ها مختلف آورده شده، هم به صورت جدول در Excel و هم فایل PDF. نحوه ی محاسبه ی شاخص ها و تعاریف آن ها نیز در همین اسناد آورده شده است.
اگر جزئیات برای مقاصد پژوهشی و تخصصی در کار نباشد؛ از همه ی این ها جالب تر انیمیشن های ساده و گویایی است که روندهای جهانی شاخص توسعه انسانی(HDI) و برخی متغیرها از جمله درآمد، امید به زندگی، تولید ناخالص داخلی سرانه، نرخ مرگ و میر کودکان زیر پنج سال، جمعیت و اختلاف بین این مقادیر را به تفکیک مناطق جغرافیایی-اقتصادی و به تفکیک کشورها نشان می دهد. اگر به مقایسه کشورها در این شاخص ها و روندها از حدود دهه ی 1960 میلادی تا 2000 و بعضا تا 2005 (و حتی پیشبینی برای 2015!)علاقه مند هستید حتما این فایل ها را به صورت پرزنتیشن های اینترکتیو ساخته شده دانلود کنید و ببینید(فایل های زیر عنوان: Human development in animation).

نکته ای که برای من جالب بود این است که علیرغم آن که اصل این گزارش ها احتمالا بیش تر برای مقاصد تخصصی و برنامه ریزی تهیه می شود، در این سایت با چنین ضمیمه هایی همراه شده تا عموم بدون آن که مجبور باشند در متن های پرجزئیات و پر از عدد و رقم خود را خسته کنند؛ بتوانند جهت اطلاعات عمومی شان از آن بهره ببرند.

۲۵ مرداد، ۱۳۸۷

انرژی هسته ای حق مسلم ما است (3)

با سر و صدای زیاد در رسانه های داخلی از داروهایی که ادعا می شود ضد ایدز و ام اس -و بقیه بیماری های فعلا لاعلاج- هستند رونمایی می شود؛ حال آن که ...
لینک: حرف های دكتر مينا ايزديار و دیگران در مورد وضعیت تولید قطره آهن نامرغوب در صنایع داروسازی ایران، علل و عواقب آن

۱۸ مرداد، ۱۳۸۷

جادو


ظهر بود و برای غذا خوردن نمی آمد و رفته بود توی اتاق اش مشغول بازی با عروسک هاش شده بود. برای این که سر «غذا» با هم درگیر نشویم، با لحنی کنایه آمیز که البته او معنایش را می داند پرسیدم:

- ببخشین خانوم، شما بچه هاتون غذا نمی خورن؟
: نه.
- پس چه جوری بزرگ می شن؟
(پس از کمی مکث): با عصای جادویی!

نتیجه اخلاقی: تماشای سی دی های «باربی و قلم جادویی» و قسمت اول «سیندرلا» تاثیر خوبی روی کودک شما ندارد. در انتخاب کارتون لطفا به عواقب تماشای آن هم فکر کنید!

۱۴ مرداد، ۱۳۸۷

آدم دهن بین


یک چندی است من آدم دهن بینی شده ام: کافی است زن همسایه بگوید دیروز کتلت درست کرده بوده یا امروز بوی آش رشته از خانه اش بیاید، آن وقت حتما باید فردا کتلت درست کنم یا آش بپزم، و اگر ببینم چند نفر توی محوطه دانشکده مشغول خوردن پفک و خنده و گپ زدن هستند حتما باید موقع برگشتن پفک بخرم.

نقاشی

دخترک پنج ساله ی همسایه دفترنقاشی و بسته ی ماژیک نوی اش را با ذوق و شوق نشان ام می دهد. دفترش را باز می کنم و ورق می زنم، خانه و آدم کشیده است: یک زن با موهای به غایت بلند و رنگین، و دامنی با رنگ های شاد، دست هاش انگشت ندارند، کفش پاشنه دار پوشیده و چشم هاش مژه ندارند اما بالای چشم هاش غیر از ابرو خط افقی دیگری هم دیده می شود، می پرسم: «این خط چیه پریسا؟» با لبخند و لحنی عاقل اندر سفیه می گوید: «خط چشمشه دیگه».

این که زن نقاشی او چنین موجود ناقص الخلقه و عجیبی است تصادفی یا تنها ناشی از ناشی گری او در نقاشی نیست؛ این همان زنی است که او این روزها همه جا می بیند و همو را کشیده است.